کد مطلب:29962 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:93
گفتند:بچّه دار شده است. هنگامی كه علی علیه السلام نماز را خواند، فرمود:نزد ابن عبّاس برویم. آن گاه، نزد وی رفت و به وی تبریك گفت و فرمود:«خداوندِ بخشاینده را شكر می گزارم. خداوند در آنچه به تو داده است، برای تو بركت قرار دهد. نامش را چه گذاشته ای؟». ابن عبّاس گفت:آیا رواست كه من، قبل از شما وی را نامگذاری كنم؟ ابن عبّاس، بچه را خواست و نزد علی علیه السلام آورد. علی علیه السلام بچه را گرفت و كام وی را برداشت و برایش دعا كرد. سپس او را به ابن عبّاس برگرداند و فرمود:«آن را بگیر، ای پدر پادشاهان! او را علی نامیدم و كنیه اش را ابو الحسن قرار دادم». هنگامی كه معاویه به قدرت رسید، به ابن عبّاس گفت:حقّ گذاشتن [ نام و كنیه علی را [ بر فرزندانتان] ندارید. من این [ فرزندت] را «ابو محمّد» كنیه دادم. و عادت بر همین جاری گشت.[1]. 6313. لسان المیزان:علی بن جهم بن بدر بن محمّد بن مسعود بن اسد بن ادینه ساجی (شاعر روزگار متوكّل)، مشهور به بدگویی بود و از علی علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام بسیار عیبجویی می كرد. گفته اند: وی پدرش را به خاطر آن كه او را علی نامیده بود، لعن می كرد.[2].
6312. الكامل - به نقل از ابو عبّاس -:درباره علی بن ابی طالب - كه رحمت خدا بر او باد - روایت شده است كه وی در هنگام نماز ظهر، عبد اللَّه بن عبّاس را ندید. به یاران خود گفت:«چرا ابن عبّاس نیامده است؟».